نشریه پیشرو

سیاسی ـ اجتماعی ـ فرهنگی مدیر مسوول نورانی

نشریه پیشرو

سیاسی ـ اجتماعی ـ فرهنگی مدیر مسوول نورانی

شماره دوازدهم پیشرو نشر شد

دوستان عزیز شماره دوازدهم پیشرو نشر شد. به زودی شما مطالب این شماره را بر روی وبلاگ مطالعه خواهید کرد:

با اقدامات سرسری نمی شود، تغییر ریشه ای باید!

آیا تاریخ را مسخ کرده می توانند؟

د ډیورنډ کرښه، هیواد پالنه که هیواد پلورنه؟

روښاندی د قوم پالنې او مخکښه ارزښتونو تر منځ

مشت نمونه ی خروار

جنگ سالاران و مواد مخدر، مایه ی شوربختی مردم شمال کشور

صمد بهرنگی، د انسانیت لوړه څوکه

شعله دی

جدی؛ ماه خون، آتش و تجاوز

په عراق کې وینه او تیل یوځای بهیږی

فساد اداری، ننگین ترین داغ

 

فساد اداری که انحطاط اخلاقی سنگینی بر ادارات افغانستان حاکم نموده، اساس آنرا مشکل ساختاری می سازد. تا زمانی که بنیاد این ادارات فرو نریزد، ممکن نیست هیچ جهادی بر آن پیروز گردد. اقدامات اخیر لوی حارنوال درین زمینه به شوخی ای می ماند که فقط برگ های کوچکی ازین درخت بزرگ را قیچی زد. مردم اتهام به دستگیری چند مامور دون رتبه در حارنوالی ها و گمرک ها را برتاب سنگریزه ای به سوی مردابی میدانند که حتی صدای آن، به گوش کوسه ها نمی رسد.

وقتی چکری از اولین اتهام برائت یافت و لوی حارنوال ابراز داشت که او گاهی به خانة ربانی و گاه به خانة احمدضیا پناه می برده، بعد شاروال هرات در پناه سیدحسین انوری، صبغت الله مجددی و اسماعیل خان قرار گرفت و لوی حارنوال باز هم گفت که آقای مجددی از فساد بد نمی برد و به عکس مجددی، ثابت را دیوانه خواند و بعدتر هم ادارة بلخ که بیشتر از اعضای جمعیت اسلامی ترکیب یافته و بر فرق آن عطامحمد خان نور قرار دارد و لوی حارنوال را متهم به عضویت در حزب اسلامی کرد و شامگاه او را مجبور به خروج از آن ولایت ساخت، بازهم حارنوال گفت که عطامحمد جنگسالار، امپراتوری را در بلخ بنا نهاده و خود سالها پول عاید حیرتان را دزدیده و فاسدان در پناه او قرار دارند، بسیاری از ساده لوحانی که در ابتدا ظواهر امر را دیده، ذوقک زده فکر می کردند که این جهاد ریشة فساد را خواهد خشکاند، به نتیجه رسیدند که بزرگان و زورمندان فاسد را کسی از جای شان تکان داده نمی تواند. فقط آنانی متهم و دستگیر می شوند که پناهی ندارند و بر اساس روابط گروهی، تنظیمی، خانوادگی و سمتی وارد دستگاه دولت نشده اند. افراد بی پناه عموماً از مدیرهای عمومی پایین تر اند و فسادشان از پشیزی تجاوز نمی کند، در حالیکه فساد تنها شاروالی هرات به سه و نیم ملیارد افغانی می رسد و می توان از روی آن دزدی های بالاتر ها را حدس زد.

ساختار رده های بالایی قدرت، در قوای سه گانة افغانستان را اکثر افرادی می سازند که با گروههای خاصی در ارتباط بوده، از آن دهلیز وارد ساختار قدرت شده اند. آنانی که نه تنها دست شان تا بالاتر از مرفق در خون مردم گور است که تفکری غیر از چپاول دارایی های دولت و مردم ندارد و بعضی ها هم دُم شان به جاهای خاصی بسته بوده، پولهای کلان دالری را می دزدند و درین گیرو دار معلوم است که دست آقای ثابت تا کجا دراز شده می تواند.

اقدامات لوی حارنوال به شکل زخمهای خونین اختلافات تنظیمی را زنده کرده و هر زورمندی با این تمسک، با وجودی که خون توده های مردم را میمکد و بر سینة زحمتکشان کشور لگد می زند حاضر به پاسخگویی نشده، به زودی مورد حمایت بزرگان گروهی خود قرار می گیرند. لوی حارنوال در لندن گفته است که زمانی از اعضای حزب اسلامی بوده است ولی وقتی در بدل هشتصد هزار دالر در امریکا خانه خریده و با وجود فعالیت های نفوذی اش به نفع حزب اسلامی در صدای امریکا، گلبدین حاضر به دادن سه صد هزار دالر پول باقی ماندة قسط خانه اش نشده، لذا از حزب اسلامی بریده است و حال با آقای سیاف در تمام مسایل مشوره می کند و به رهنمایی های او عمل می نماید، وی رأی آوردن در پارلمان را هم مدیون آقای سیاف می داند.

تجربة اقدامات لوی حارنوال در محو فساد به روشنی نشان می دهد که ادارات افغانستان با حضور جنگسالاران، مافیای مواد مخدر و خیانتکاران به خلق افغانستان از چه ساختاری برخوردار می باشند و تصفیه آنان در وضعیت کنونی با ابزاری مثل آقای ثابت که بسیاری به حکمش پیاز پوست نمی کنند، چقدر ناشد و ناممکن می باشد. زیرا اگر این زورمندان با فرمایشات، روابط و واسطه بازی هایشان ازین ساختار رانده نشوند، آرزوی تصفیه ادارات را باید پله خورد.

درین میان نقش آقای کرزی که از یکطرف اعلان حمایت از جهاد لوی حارنوال می کند و از جانب دیگر بر مقرری دزدان و اختلاسگران مهر و صحه می گذارد خود به خود این اقدامات را به مسخره گرفته، مثل اینکه فقط از گرفتاری ماموران بیچاره و دون رتبه حمایت می نماید. این شیوة کار در تمام رژیم های فاسد معمول است که با کرنای کرکننده از اقدامات خاصی نام می برند ولی در عمل خاک به چشم مردم می پاشند که مصداق آن را در جهاد کنونی بر ضد فساد به روشنی می توان دید.

پیشرو شماره یازده قوس ۱۳۸۵

ریگا، دستاوردی نداشت 

بعد از یازده سپتمبر که پای نیروهای امریکایی و اروپایی بی هیچ سند و مدرکی به افغانستان باز شد، نه تنها فضای افغانستان بی آنکه هیچ افغانی بداند که بر آن چه میرود و چه می آید، در اختیار آنان قرار گرفت. از رفت و آمد تعداد نیروهای زمینی، جابجایی، زندان و زندانبانی آنان نیز اجازه و خبری به کسی نداده شد و نداده می شود.

ناتو که ضرورت وجودی آن جز انگلیس برای اکثر کشورهای عضو اروپائیان بعد از فروپاشی اتحاد شوروی، زاید به نظر می رسید و فرانسه و آلمان نیروی 60 هزار نفری واکنش سریع اروپایی را برای اروپای متحد پیشنهاد کرده بودند، می رفت تا آخرین میخ بر تابوت این پیمان کوبیده شود.

دکترین مهار اژدها های کوچک جمهوری خواهان در امریکا و ستراتیژی کنترول بازارها، نیروی کار، مواد خام و مخصوصاً حوزه نفت و گاز آسیا در پیش از یازده سپتمبر به طور محدود و بعد از یازده سپتمبر به صورت گسترده، پای امریکائیان را در آسیا باز کرد و با اشغال آشکار عراق (باتلاقی که تا کمر در آن فرو رفته است) این ستراتیژی تکمیل گردید و با موجودیت 20 هزار سرباز امریکایی در افغانستان، پای ناتو را نیز کشید و به این ترتیب برای حفظ پیمان ناتو روزگار چندی هزینه شد.

کشورهای عضو ناتو که با تضاد های مهلکی بین هم درگیر اند و بسیاری از آنها نمی خواهند، جان سربازان شان فدای منافع ستراتیژیک امریکا در افغانستان گردد، تلاش می نمایند تا  دیگران را گوشت دم توپ کرده خود به جاهای امنی بخزند که این تضاد و تزلزل وحدت میان اعضای آن را به شدت کاهش داده، آلمان ها از شمال به جنوب نمی روند، ایتالوی ها کنفرانس شبیه بن می خواهند، کانادایی ها و هالندی ها از تلفات شان واویلا دارند و انگلیس ها در خوش وبش با طالبان می خواهند هر طوری شده از تلفات جلوگیری کنند و امریکایی ها که میدان هوایی بگرام و کندهار را پایگاه گرفته، 12 هزار سرباز در ناتو و هشت هزار آماده عمل خارج از آن و قوای هوایی بی52 و هلیکوپتر های پیشرفته در اختیار داشته که باز هم حرف اول را در معادلات افغانستان می زنند و ازین رهگذر کشور های مقتدر اروپایی راضی به نظر نمی رسند.

در حالیکه هر سرباز خارجی به اندازه 30 سرباز اردو و پولیس افغانستان ماهانه مصرف بر میدارد، سربازان افغان زیر فرمان ناتو با تجهیزات عقب مانده، لوژستیک ضعیف، افراد غیر فنی و تعلیم نادیده، معاش بخور نمیر، بدون پوشش هوایی و وسایل زرهی در خط مقدم جبهه می جنگند و تلفات سنگینی را متحمل می شوند و به این خاطر فرار میان صفوف آن (به قول همایون فوزی) نامهار وجود دارد. اینکه چرا این همه مصرف برای نیروهای خارجی صورت می گیرد ولی ارتش افغانستان را با این تنگدستی روانه کارزار میسازند، طلسمیست که باید خود خارجی ها آنرا باز نمایند.

ناتو در ریگا تلاش کرد تا بر اختلافات اعضایش پرده بر اندازد و هم در مورد فرماندهی این نیروها که هر وقت بخواهد در هر منطقه از هر نیرویی استفاده کند وهم در صورت ضرورت به ازدیاد نیرو در افغانستان بپردازد، به شکلی قوغ اختلافات زیر خاکستر نگهداشت و بر فرق این وضعیت شیفر گفت که تا 2008 تأمین امنیت به اردوی افغانستان واگذار خواهد شد!!

ناتو حال در افغانستان 33 هزار نیرو دارد، هشت هزار نیروی امریکایی با تجهیزات پیشرفته و پوشش هوایی قوی، خارج ازین پیمان در کنار 80 هزار نیروی اردو و پولیس افغانستان در مقابله با طالبان جابجا می باشند. این در حالیکه فقط در چهار ولایت گهگاهی جنگ رویارویی میان گروپهای طالب که هیچوقت تعداد جنگجویان آنان از 200 نفر تجاوز نکرده قرار می گیرند و در 9 ولایت دیگر با حملات ایذایی، انفجاری و انتحاری رو به رو هستند که هرگز ضرورت به نیروی منظم قوی را نمی طلبد و صرف استخبارات و اطلاعات در مهار آنها موثر می باشد. تمرکز نیمی از نیروهای ناتو و سوم حصه ارتش و پولیس افغانستان درین ولایات به خوبی قادر خواهند شد، امنیت ضعیف کنونی را به درجه دلخواه برسانند، ولی ناتو همیشه از کمبود داد می زند، در حالیکه بیش از شش هزار نیروی آن در کابل خفته و در کوچه پسکوچه های شهر پرسه می زنند و به عنوان اهداف متحرک در میان شهر طعمه انتحار شده، غیر نظامیان بسیاری به کام مرگ فرستاده می شوند. این در حالیکه دروازه های کابل را به قضا سپرده کنترولی بر آنها ندارند. هستند دهها گروپ ناتو که تا حال یکبار هم ماشه نچکانده و در گوشه های بی هیچ جنگ و درگیری به تأمین امنیت می پردازند!!

با این وضعیت ناتو از اکتوبر به اینسو با ضد ونقیض گویی های به اعتبار نظامی اش سخت لطمه زده که اگر عمدی نباشد، ناآگاهانه طالبان را تقویت کرده، مورال حامیان دولت را تضعیف نموده است. غربی ها گاهی اظهار نظرهایی می نمایند که با استقرار امنیت در افغانستان مغایرت دارند، اینکه چه طلسمی در پشت چنین اظهاراتی نهفته، گمانه زنی های مختلفی مبنی بر منافع خاص اظهار نظر کنندگان وجود دارد، ورنه آقای نیومن سفیر امریکا در کابل اعلان نمی کرد که سال خونینی پیشرو داریم و در میان اقشار مختلف جامعه افغانستان دلهره و اضطراب خلق نمی کرد.

ناتو و امریکا اگر واقعاً خواهان امنیت و ثبات در افغانستان اند، باید در ساختار دولت افغانستان که اکثر جنگسالاران شیفته قدرت و مکیدن خون مردم بر پله های مختلف آن لمیده اند، مخصوصاً در ولایات تغییرات بنیادی به وجود آورند. زیرا ساختای کنونی دولت افغانستان باعث شایع فساد نامهار در ادارات، گسترش مواد مخدر، افزایش فقر و بیکاری گردیده و این سبب شده تا قدمی در راه آبادی و خدمت به خلق برداشته نشود، بگذریم ازینکه هم امریکا و هم ناتو در زد و بندها و اشتراک منافع تنگاتنگ با پاکستان قرار دارند و نه تنها کوچکترین برخوردی با آن به خاطر مداخله اش در افغانستان نمی کنند که نوازشش کرده، ملیاردها دالر و فانتوم برایش هدیه می کنند!! به این خاطر این نظر در نزد بسیاری از افغانها روز تا روز قوت می یابد که امریکا و متحدان غربی او جهت تثبیت پایگاههای شان در آسیا، ضرورت به حفظ وضعیت کنونی دارند و این با دکترین جمهوری خواهان که در زمان ریگان تدارک دیده شده، نیز منطبق می باشد.

و در آخر باید خاطرنشان ساخت که تاریخ تمامی ملت های جهان نشان داده، تا اینکه خود مردم جهت امنیت و ثبات، بالندگی و پیشرفت به پا نخیزند، هیچ خارجی ای قادر به ایجاد بهشتی برای دیگران نیست و هیچکس برای دیگران بی اینکه منافع خاصش در نظر باشد، خون نمی دهد.