نشریه پیشرو

سیاسی ـ اجتماعی ـ فرهنگی مدیر مسوول نورانی

نشریه پیشرو

سیاسی ـ اجتماعی ـ فرهنگی مدیر مسوول نورانی

گفتنیست

 شعر از نورانی

           

دستان من به تیر و تبر راز گفتنیست

با پای خلق، پایم از این ورطه رستنیست

آهنگ من براق و ز معراج بگذرد

بر شاخه های سدره، دلم آرمیدنیست

دستم به عشق حضرت ساطور بیقرار

"خارا" به گونه، دستم اگر قطع کردنیست

شعرم ستاره، آتش و خورشید باور است

تا قلعه های فتح خیالم پریدنیست

مهرم به اوج قله نشانی زند، ز خون

یک روز تا شکوه " سیاهکل" رسیدنیست

آهی مدار، گر که به پایم ز حلقه شور

با شور صد امید، وزین حلقه جستنیست

آنی که بر سکوی "هوس" با کلاه "چه"

غبغب گشاد کرده ولی هیچ، مردنیست

دیوار و سقف و گوشه پندار و خود مدار

آوای مرده، در پس آن گه شنیدنیست

لافیدگان خفته فقط حرف می درند

اینجا سکوی حرف نه، میثاق بستنیست

کشتی شکسته، آنی که ساحل به باد داد

بر ناخدای جور، دهها لعن رفتنیست

بر خاره راه عشق منه پا، گر نهی

نامرد آنکه نا زده این راه، خفتنیست

کور، آنکه بر سرایش من تیغ می کشد

در واژه هام، دشنه ای صد تیغ دیدنیست

بر دیدگاه داور دوران نگین سرخ

آن که دل بر رهایی خلقش تپیدنیست

تا صبح رستخیز من و دشنه ای کلام

آوای من به کوه و کمر راز گفتنیست

نظرات 5 + ارسال نظر
مسعود 1385/09/24 ساعت 07:29 ب.ظ

شعر عالیست اما مضمونش با مضمون کلی مطالب «پیشرو» همخوانی ندارد.

پرتو 1385/09/24 ساعت 08:58 ب.ظ

اگر این شعر از آقای نورانی ای باشد که اکثرا در تلویزیون ملی ظاهر می شود، باید گفت که شعر را از ته دل نگفته چون در حرفهایش در تلویزیون هیچوقت این نظرات و این "دشنه ای کلام" را نداشته است. وی مثل یک جاوید لودین ثانی در کنام کرزی قرار داشته از آن تغدیه می کند.

صمد 1385/09/24 ساعت 09:02 ب.ظ

آقای پرتو،
تا جاییکه من با اشعار دشنه گون آقای نورانی آشنا هستم . این شعر دقیقا از ایشان است. آقای نورانی پیش از این نیز دو مجموعه دیگر به نامهای "دستی در آتش" و"دستی در خون" را سروده است و حقا که زیبا سروده است. من واقعا ندانستم که شما بر چه اساسی ادعا می کنید که آقای نورانی در حرفهایش در تلویزیون ها چنین دشنه گونه به پای حقایق نمی رود و دشنه کلام اش را زنگ زده است؟ تا جاییکه من شاهد هستم ایشان از جمله معدود روشنفکرانی هستند که با قلم برا به جنگ سیاهی میرود و در میان مردم زندگی می کند و دردهای زحمتکشان کشورش را را از تربیون های موجوده فریاد می کند.
نورانی در روزگاران زیبا در خشد و اکنون با نشر پیشرو خورشید بدست به جنگ سیاهی میرود و بر سیاهی نفرین می فرستد.

زمانی به یاد دارم که نورانی به هرات باستان آمده بودند و در نشست که محمد اسماعیل جنگ سالار نیز حضور داشت با قاطعیت اعلام کرد که باید برای حصول دموکراسی کفن پوشید و خون داد. و چنین شخصیتی نمی تواند در کنام کرزی قرار داشته باشد و جاوید ثانی باشد.

آقای پرتو،
دوستانی هستند که عاشقان سینه چاک دیدار با کرزی چه، که لودین و خلیلزاد بودند و شب و روز در تلاش بودند تا یکبار که هم شده با کرزی، لودین و خلیلزاد ببینند اما اکنون یکباره شروع کرده اند به اکت های کرزی ستیزی. این دوستان شب و روز تلاش ورزیدند تا برای آقای کرزی کمپاین های انتخابی براه اندازند و انگشتان شان را به خاطر رای دادن به کرزی رنگ زدند.اما حال چون سوپرانقلابی ها در تلاش هستند آنی را که بر ضد جنگسالاری میرزمد، در تلویزیون ها بدون هراس از ایدئولوژی اش دفاع می کند، جاوید ثانی خطاب کنند.

در همین تلویزیون ها، روشنفکری نیز دیده می شو د که شماری از دوستان می گویند که به یکی از جریان های مترقی کشور مرتبط است، که دایم در نشست های یوسف پشتون وزیر انکشاف شهری و دوست نزدیک خلیلزاد( که هر دو یکجا به جاسوسی سی آی ای آغاز کردن) حضور دارد و به مثابه مشاور این جاسوس عمل می کند و از مشاورت اش به یک سرجاسوس لذت می برد که حق داشتید او را در کنام کرزی بدانید، زیرا برای موفقیت دولت شب و روز در تلاش مشوره دهی است.

ولی نورانی به مثابه منتقد برجسته کشور ما همیشه از دموکراسی دفاع کرده است و نمونه بارز قلمبدستان متعهد کشور ما به شمار میرود. دوستان در هرات به من گفته اند که او بیشتر از سی سال است که شعر و واژه هایش را بر حلق دژخیم می کشد و برای قلمش از سوی مرتجعان تاریخ ما تا اکنون دوبار نیز محاکمه دولتی شده است.

اینکه نورانی در کنام کرزی قرار دارد یا خیر، مردم رنجدیده کشور ما قضاوت خواهند کرد. ولی چیزیکه آشکار است حضور پررنگ نورانی به مثابه روشنفکر متعهد در جامعه است و باید سپاسگزار او باشیم که آبروی ما روشنفکران زیر سقفی را خریده است.
بیایید به جای لعن فرستادن بر نورانی ها بر آنان درود بفرستیم.

قاسم 1385/09/26 ساعت 11:03 ق.ظ

دوستان سلام،
از اینکه بار دیگر نشریه پیشرو را به چاپ می رسانید، یک جهان ممنون. این تنها پیشرو است که در شرایط حساس و تاریخی کشور، یکه و تنها به جنگ پلشتی و سیاهی می رود. ای کاش پیشروهای دیگری سر برآرند و پیشرو شوند.
یکی از دوستان به اسم مسعود نوشته اند که شعر نورانی عالیست، اما مضمونش با مضمون کلی مطالب پیشرو همخوانی ندارد. اینکه شعر عالی است، جای هیچ شکی نیست، اما نمی دانم از چه رو نوشته اند، «همخوانی» ندارد. منظور از همخوانی نزد این دوست چه است؟ تا جاییکه من پیشرو را مطالعه کردم، آن را کاملاْ همخوان با مطالب آن یافتم، زیرا در شرایط این چنینی وقتی نشریه ای عکس چه گوارا را به چاپ می رساند، از تهیدست ترین افراد کشورش به دفاع برمیخیزد، جنگسالاران را افشا می کند و... دیگر باید دانست که آن شعر چقدر با مطالب نشریه همخوان است. این کار به نظرم به معنی کفن پوشیدن است. وقتی انسان به راهی متعهد و متعقد باشد و برای آن شعر بسراید و آن را در نشریه اش به چاپ برساند، بدی اش چه است. خوب، این نظر آن دوست محترم است. اما خوب نیست، این چنین بیرحمانه قضاوت شود. مطالب پیشرو واقعاْ پیشرو است و امید که این نشریه بتواند جای خالی نشراتی از این دست را پر نماید.
دستان تان توانا باد!

کابلی 1385/10/02 ساعت 01:59 ب.ظ

دوستان عزیز،
از شعر بسیار خوشم آمد. این شعر یاد مبارزات و قهرمانی های انقلابیون را در دهه چهل زنده می کند. درود بر شاعر آن!
امیدوارم شعرهای بیشتری از این شاعر آزاده در نشریه ی تان بیابم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد