نشریه پیشرو

سیاسی ـ اجتماعی ـ فرهنگی مدیر مسوول نورانی

نشریه پیشرو

سیاسی ـ اجتماعی ـ فرهنگی مدیر مسوول نورانی

از صف های "فرار" خجالت نمی کشید؟!

     تجمع صدها بیکار بر چهارراهی ها، به خاطر دستیابی به کاری و مخصوصاً صف های طولانی در مقابل سفارت و قنسلگری های ایران، جهت اخذ ویزای فرار از کشور، در زیر گرما و سرمای طاقت فرسا ( عده ای شبانه درین صف ها می خوابند) دود از دماغ هر رهروی به آسمان بلند می کند و نادر کسیست که از این جاده بگذرد و بی محاباچند دشنام رکیک نثار"بزرگان" دولت نسازد. فقط کروزین های چهل هزار دالریست که در پشت شیشه های سیاه اکثر شان زورمندان نشسته و بی خیال از کنار این صف های خسته و فقرزده می گذرند واصلاً خجالت نمی کشند که این همه توده ی مردم چرا ملک و جای شان را گذاشته به دیار غیر که چه توهین ها، تحقیر ها، لت و کوب ها، زندانها و شکنجه، ردمرز و دهها عمل غیر انسانی دیگر در انتظار شان اند، فرار می کنند.

     خیانتی که امروز بر توده های دهقان، کارگر، خورده مالکان شهری، اهل کسبه و در مجموع زحتمکشان ما میرود، بی سابقه است. ورشکستگانی که از دهات به شهرها پناه برده اند و بر طبق سیاست اقتصاد بازار آزاد( این سیاست در کشور ما فقط راه را برای غارتگری عده ای انگل و استثمارگر هموار نموده است) بیکار مانده، راهی جز فرار به ایران و پاکستان ندارند و این در تاریخ کشور ما بی سابقه است که زحمتکشان ملک ما در ولایاتی چون کابل، تخار و هرات دست به خاطر به دست آوردن پاسپورت و فرار هر چه عاجلتر از کشور، دست به تظاهرات بزنند. این تظاهرات ها پیامی جز"نفرین بر شما حاکمان فاسد، راه فرار ما را باز کنید" چه می تواند داشته باشد؟ در ارگانهای  پاسپورت مثل سایر ارگانها نمی تواند فساد لجام گسیخته ای حاکم نباشد و به این خاطر افراد بی چیزترین طبقات ما را به جاده ها می ریزاند، رنجبرانی که در دوزخ فقر افغانستان می سوزند و می دانند که با این اعتراضات خشماگین و آتشین جز زنجیرهای دست شان چیزی را از دست نمی دهند.

     افغانستانی که در آن بیش از 5 میلیون نفر بیکار، بیش از 70 در زیر خط فقر، یک ملیون معتاد، 40 در صد مبتلا به امراض روانی، 70 در صد زنان مبتلا به توبرکلوز، یک ملیون و شش صد هزار مبتلا به ویروس جگر، مرگ روزانه بیش از 750 طفل پایین تر از 5 سال، مرگ روزانه 44 مادر بر ولادت، مرگ ماهانه صد نفر با ماین،  مرگ حداقل 20 نفر روزانه با انفجار و انتحار، تهدید دو نیم ملیون به قحطی و خشکسالی و دهها مورد دیگر رو به رو است و فقط چهار کشور در جهان روزگار بدتری از ما دارند که این خود نشان می دهد که خلق افغانستان و مخصوصاً طبقات زیرین و رنجبران آن در چه دوزخی زندگی می کنند.

با چنین وضعیتی ملیاردها دالر به باد فنا داده می شود، اکثر رده های بالایی قدرت به زندگی های افسانوی دست یافته، به طور نمونه برای معاونان و منشیان یکی از نهاد های "دموکراتیک" موترهایی در بدل 38 هزار دالر از دبی خریداری شده و به این صورت سران ارشددولت، مشاوران خارجی، بازگشتگان از غرب، سران عده ای از انجو ها، بزرگان جنگسالار، دلالان سرمایه، پاچاهان هیرویین بر جمجمه های فقرا بدمستی کرده، میان آنان و توده های مردم دیوار بزرگی حایل گشته و شب و روز تلاش صورت می گیرد تا این منادیان سرمایه بیشتر بپندند و فقرا، فقیرتر شوندو چون سیاست عمومی بر این منوال جریان دارد، اگر این صف ها هزار بار بزرگتر و گسترده تر گردند، باز هم چکه عرقی بر پیشانی اینان نخواهد چکید و الی روزی که این صف های گرسنه رستاخیزی به پا دارند.

نظرات 1 + ارسال نظر
قاسمی 1385/10/02 ساعت 02:07 ب.ظ

شرم باد بر حاکمان کنونی افغانستان. این صف های فرار داغ سیاهی بر پیشانی تک تک شان است.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد