نشریه پیشرو

سیاسی ـ اجتماعی ـ فرهنگی مدیر مسوول نورانی

نشریه پیشرو

سیاسی ـ اجتماعی ـ فرهنگی مدیر مسوول نورانی

مشت نمونه ی خروار

 

 مهاجران و ایران:

دولت ایران در حالیکه 13 ولایت را منطقه ممنوعه اعلان کرده است، مهاجران افغان را بدون کوچکترین گذشتی از خانه هایشان بداخل موتر ها انداخته به هرات و نیمروز رد مرز می کنند. بسیاری ازین مهاجران که مشکلاتی از قبیل  اخذ پول از کارفرمایان، اخذ پول گروی خانه وغیره دارند، پول های شان مانده، آنان را به زور روانه افغانستان ساخته اند. بعضی از افغان ها به روی جاده ها دستگیر شده، زن و اطفال شان در خانه باقیمانده، انتظار آمدن سرپرست فامیل را دارند و به هیچ عنوان توان برگشت دوباره را نداشته، معلوم نیست زن و فرزندان شان چگونه زندگی کنند. برخورد نیرو های امنیتی ایرانی این بار در برابر افغان ها چنان شدت دارد که قطعاً قابل پیشبینی نبود. در نیمروز صد ها خانواده بی جا و سرپناه در دشت افتاده تا زمانیکه موتر برایشان میسر می گردد، زندگی دوزخ آسا دارند. اطلاعات در دست است که تا حال چندین افغان را نیروهای بسیج ایرانی به قتل رسانده اند. اینکه اینها اینطرف چطور زندگی خواهند کرد با توجه به بیکاری و فقریکه دامنگیر مردم است و بیکفایتی های دولت افغانستان گراف بیکاران چندین در صد بالا خواهد رفت و زندگی مردم دوزخ آساتر خواهد شد.

 

 

څارنوال و طلوع:

کشیدگی های که اخیراً میان څارنوال و طلوع به وقوع پیوست، ناشی از عقده هایی بود که طی چند سال بر بستر مخالفت های سمتی، ملیتی و زبانی شکل گرفته است. تلویزیون طلوع از چندی به این سو بحث های زبانی را در تلویزیون  به راه انداخته بود و څارنوال هم بدنبال فرصت مناسبی می گشت. تا اینکه با این تمسک  که تلویزیون صحبت های اورا تحریف کرده است، دستور دستگیری مسوولان تلویزیون را صادر کرد و بعد آقای صدیق احمد زاده را با کش و گیر فراوان  بردند و چند لحظه بعد رها کردند. طلوع تبلیغات دامنه داری را علیه څارنوال به راه انداخت و حامیان څارنوال هم خواهان بسته شدن این تلویزیون گردیدند. کمیسیون بررسی تخلفات وزارت اطلاعات و فرهنگ هم طلوع را ملامت کشید و خواهان عذر خواهی آن از څارنوال شد. طلوع  عذر نخواست  ولی برنامه شش و نیم اش را که در مورد کارکرد څارنوال بود به بهانه مشکلات تخنیکی منتشر نساخت. این تشنج که به شکلی مهار شده است ولی څارنوال اخیراً هیئتی را به منظور باز پرسی از طلوع موظف کرده است. این برخورد نشان داد که چگونه جنجال های سی سال گذشته  میان عده ای ریشه دارد و بمجردیکه زمینه مساعد گردد، خود را نشان می دهند.

 

   شیرپاو و انتحار:

آفتاب احمد خان شیرپاو که وزیر داخله پاکستان است روز نهم ثور حین سخنرانی در چارسده پشاور با حمله انتحاری روبرو شد و در حالیکه 20 نفر کشته و چندین نفر زخمی شدند خود شیر پاو و پسرش که عضو پارلمان ایالتی است زخم برداشتند. نظامیان پاکستانی  از جمله شیر پاو که از حامیان طالبان به حساب می آیند، اخیراً مورد حملات  شدیدی از سوی برادران طالب و القاعده  شان قرار گرفته اند.

شیر پاو که زمانی از رهبران ارشد پیپلز پارتی بی نظیر بوتو به حساب می آمد و بعد از کودتای مشرف با دولت  او سازش کرد، در جریان متار که وزیرستان و تشدید حملات طالبان در افغانستان نقش داشت. این انتحار که او را تا دروازه مرگ برد، نشان داد که سیاست بازی های پاکستان در افغانستان و تقویت تروریزم بالاخره گلوی خودش را هم می گیرد.  زیرا انتحار کنندگان بیشتر از نیروهای خارجی افغانهای بیگناه را به قتل می رسانند.

اگر مشرف به این بازی با آتش ادامه دهد، ممکن است که این بار ریش خودش را هم بسوزاند. کشتار 300 نفر ازبک پیرو القاعده در وزیرستان که به تحریک قبایل توسط دولت پاکستان صورت گرفت، حتماً چنین بهایی را می طلبد که در آینده انتظار بیشتری از آن میرود.

 

 7 ثور و تحلیل حکم خان:

آقای الحاج حکم خان الماس مسوول کمیسیون روابط خارجی " د افغانستان ملی یووالی گوند" برای اینکه حقانیت 7 ثور را نشان دهد و ثابت سازد که 7 ثور کودتا نه بلکه انقلاب و شرایط عینی و ذهنی جامعه ایجاب چنان تحولی را داشته است، تحلیلی را ارایه داشته است. این تحلیل که جز قصه جریان به راه افتادن کودتا چیز دیگری نیست و آن هم برای هر کوچک و بزرگ افغانستان روشن می باشد، چیزی بنام تحلیل در آن دیده نمی شود. این آماده بودن شرایط عینی و ذهنی  و این تحول را بالاخره مربوط به زندانی شدن چند تن از رهبران حزب دانسته و بالاخره ضرورت "انقلاب" را بیان داشته است. اینکه این حزب با این کودتا چه عملکردهای داشت و بالاخره چطور به دعوت شوروی ها جهت تجاوز به افغانستان پرداخت، همه را به گردن پرچمی ها انداخته  خود را با یک قلم برائت داده است. علاوتاً جهت براه افتادن این "انقلاب" قتل یک نفر به نام خیبر تمسکی شده تا صورت بگیرد، این آقا که خواسته است با این سادگی مردم را قناعت بدهد و این طور حکایتی را تحلیل نام بگذارد، قادر به هیچ خدمتی برای رژیم تره کی، امین و کودتای ثور شده نمی تواند. خوب بود عوض اینکه آقای حکم خان زور میزد تا از کودتا انقلاب بسازد و دلایل عینی و ذهنی  را اینطور ساده بجای واقعیت ها بنشاند و تره کی و امین را برائت بدهد، فعالیت های این حزب را بیان می داشت و بار سنگین این همه قتل، ویرانی، تجاوز  و وابستگی را از شانه هایش پایین میکرد و آن وقت با گردن افراشته به تمام جریاناتی که به مزدوری و وطنفروشی درین سه دهه دست زده اند، انتقاد می کرد و ثابت میکرد که  او وطنپرست واقعی می باشد. در غیر آن ماهیت و کار سردمداران 7  ثور برای تمام مردم افغانستان روشن بوده، خیانت های شان با دریا های پر از آب شسته نمی شود، چه رسد به این نوشته بسیار پیش پا افتاده که هر چیز در آن دیده می شود، جز تحلیل و ارزیابی.

 

 

ثابت و شیرپور:

لوی څارنوال که چند بار در برابر شیرپور چوران جدل به راه انداخته و اعلان میکرد که حتماً پول این زمین‌ها را از آنان خواهد گرفت، اخیراً خودش نیز توانست در این منطقه صاحب زمینی شود که حتماً به زودی قصری بر آن اعمار خواهد کرد. شاروال کابل این خبر را تایید نمود و گفته میشود که بلدوزری نیز در آن به کار مصروف است. این لوی څارنوال اینقدر دندانخایی کرد و بالاخره خود به چنان زمینی دست یافت که خود نشان میدهد، ایشان در کار خود چقدر پیگیر میباشند و در آخر کارش به کجا می انجامد!! این کار دو "فایده" داشت یکی اینکه څارنوال صاحب در محل زورمندان، خود صاحب خانه شد و از سوی دیگر زور مندان بعد از این به آرامی می خوابند، زیرا با آقای ثابت در این مورد هم صنفی شدند.

 

ناتو، ائتلاف و کشتار:

 نیروهای ائتلاف و ناتو که بی‌پروا دست شان را در قتل و کشتار مردم، آزاد می بینند و بعد از آن کرزی هم اظهار تأسف کرده، چیزی از دست اش بر نمی آید، در این روز ها باز هم کشتارهایی سنگینی به راه انداختند. در حمله به خانه ای در غنی خیل ولایت ننگرهار، چند زن و مرد را به قتل رساندند و حد اقل دو زن را با خود بردند. همچنان در حمله به منطقه زیرکوه ولسوالی شیندند ولایت هرات 167 تن را کشته و عده زیادی را زخمی کردند. در این دو مورد هم مردم غنی خیل و هم مردم شیندند دست به تظاهرات خونین و گسترده ای بر ضد این نیروها زدند و در شیندند تا رسیدن قوای امنیتی از هرات، تظاهر کنندگان کنترول ولسوالی شیندند را به دست گرفتند. قرار است که به اصطلاح این خارجی ها مردم افغانستان را از شر تروریزم برهانند و دموکراسی را در افغانستان پیاده کنند، در حالیکه خود بدتر از تروریستان دست به قتل و کشتار میزنند. وقتی انفجار عده ای از مردم بی گناه را به کام مرگ میبرد، دیگر چه فرقی دارد که این انفجار را طالبان انجام میدهند یا امریکایی ها؟

 

مافیا و زمین:

چندی پیش وزارت انکشاف شهری اعلان کرده بود که سه ملیون و هفتصد هزار  جریب زمین از سوی جنگسالاران غصب شده است. در برنامه حقیقت تلویزیون آریانا، وقتی گرداننده از وزیر انکشاف شهری آقای پشتون پرسید که این مافیا کیانند که این قدر زمین را به زور گرفته اند؟ وزیر ضمن اینکه تعهد انتشار حرفش را از گرداننده گرفت، گفت: «فهیم مافیای زمین است و هفتصد جریب زمین را به زور غصب کرده است.» و به این صورت میتوان دانست که بسیاری از افراد بر قدرت در پنج سال اخیر با میله تفنگ خود را به چه دارائی های رسانده اند. 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد