نشریه پیشرو

سیاسی ـ اجتماعی ـ فرهنگی مدیر مسوول نورانی

نشریه پیشرو

سیاسی ـ اجتماعی ـ فرهنگی مدیر مسوول نورانی

خلیلزاد: "آینده جهان به آینده افغانستان بستگی دارد."

 

زلمی خلیلزاد، افغان امریکایی شده که در پوهنتون امریکایی بیروت درس خواند و بعد از تابعیت گرفتن ایالات متحده به سرعت برق از پله های قدرت در آن کشور بالا رفت و یکی از طراحان دکترین"مهار اژدهایان کوچک" بعد از فروپاشی اتحاد شوروی با دیک چینی و کولین پاول بود، مدت مدیدی با کمپنی های بزرگ نفتی امریکایی کار کرد، لذا علاقمند حضور امریکا در مناطق نفت خیز آسیا شده و درین راستا به وزارت خارجه آن کشور مشوره می داد.

خلیلزاد بعد از یازده سپتامبر با قوت کنفرانس بن را هدایت کرد و کرزی را به قدرت رساند، بعد از آن به عنوان فرستاده ای ویژه ی رییس جمهور امریکا، به افغانستان آمد و چون شیفته ی جنگسالاران بود، تلاش نمود تا در کنار کرزی آنان را بر اریکه قدرت سوار کند. وی به عنوان قدرت اول در افغانستان عمل میکرد تا اینکه به عراق فرستاده شد و اکنون نماینده خاص امریکا در سازمان ملل که یکی از مهمترین کرسی های قدرت در ایالات متحده است، می باشد.

خلیلزاد در اولین روز احراز این پست به دیدار ظاهر طنین نماینده دایمی افغانستان در سازمان ملل رفت و ابراز داشت که: "آینده جهان به آینده افغانستان بستگی دارد". بسیاری این را یک بیان تشریفاتی ارزیابی کرده و فکر می کنند که خلیلزاد جهت خوش نگهداشتن طنین و افغان هایی که بدون حضور ایالات متحده در افغانستان زندگی را ناممکن می دانند ، گفته شده است. در حالیکه بعداً بوش در ملاقات با دهوپ شیفر سرمنشی ناتو ابراز داشت که افغانستان برای امریکا منطقه حیاتی به حساب می آید و شیفر هم گفت که نیرو های ناتو تا زمانی که در افغانستان ضرورت باشد، خواهند ماند.

این بیانیه ها برای آنانی که تشویش دارند، امریکایی ها روزی از افغانستان خارج خواهند شد و به خیال خام شان « دوسیه افغانستان بار دیگر به پاکستان سپرده خواهد شد» خبر بی نهایت خوش می باشد، ولی برای آنانیکه تحلیل و ارزیابی علمی از اهداف امریکا به عنوان قوی ترین امپریالیزم جهان دارند، چنین ابراز هایی از سوی این سردمداران اگر صورت بگیرد یا نگیرد، می دانند که امریکایی ها و یاران اروپایی اش نه بخاطر خدمت به افغانستان و مردم افغانستان بلکه بخاطر اهداف خاص خود شان به آسیا مخصوصاً جهت ایجاد پایگاه های دایمی آمده اند.

دلایل بسیاری وجود دارد که اگر حادثه یازده سپتامبر صورت نمی گرفت، باز هم امریکایی ها چکمه ها را محکم بسته بودند تا به افغانستان لشکر کشی کنند و پایگاه های استراتیژیک خود را درین جا مستقر سازند ( بسیاری یازده سپتامبر را سناریوی خود امریکا می دانند) زیرا آسیا با داشتن وسیعترین بازار های جهان، بیشترین نیروی کار، بزرگترین ذخایر نفت، گاز، یورانیم، سنگهای قیمتی و دهها ماده خام دیگر مثل رابر، پنبه، کنف وغیره  نمی توانست در شرایطی که امریکا یکه تاز جهان است و امکان ظهور قدرتمندانی چون چین و روسیه در آینده می باشد، به افغانستان نیاید.

ایالات متحده و متحدان اروپایی او (انگلیس، فرانسه و آلمان) که هر یک در آسیا دوستانی دارند و به دنبال سرمایه گذاری اند، ارزش ذخیره گاه های نفت و گاز را در جریان جنگ جهانی دوم خوب دانسته اند، زیرا یکی از عوامل مهم شکست آلمان نازی، عدم دسترسی آن به چاه های نفت و گاز جهان، مخصوصاً شرقمیانه بود.

ایالات متحده امریکا قبلاً با حضور نیروهایش در عربستان سعودی، کویت، داشتن گرگ هاری چون اسراییل درین منطقه و حضور ناوگان قدرتمند آن در بحیره مدیترانه و خلیج فارس، در حقیقت شرق میانه را در چنبره خود در آورده، تشویش ازین منطقه ندارد. در شرق دور نیز امریکا با داشتن قوی ترین پایگاه نظامی در جزیره دیگوگارسیا، حضور نیرو هایش در جاپان، کوریای جنوبی، تایوان، فلیپین و هم چنان شناور بودن ناوگان دریایی اش در بحر هند و دریای جنوب چین از کنترول بر شرق دور و جنوب شرق آسیا نیز مطمئن می باشد. اما تشویش ایالات متحده ازآسیای جنوبی و آسیای میانه بوده که باید با حضور نظامی به کنترول این مهمترین، پر در آمد ترین و پر چالش ترین منطقه آسیا بپردازد. زیرا درین منطقه نیم نفوس جهان زندگی می کند. 5 قدرت اتمی جهان (روسیه، چین، هند، پاکستان و ایران) در آن  قرار دارند. تضاد های منطقوی و جهانی درین جا گره خورده: روسیه، چین و هند زمینه ای تبدیل شدن به ابر قدرت را دارند و قادر خواهند بود تا این منطقه را جداً تهدید نمایند.

تیوریسن های بورژوازی این را خوب می دانند که رشد ناموزون و بی کنترول سرمایه در جوامع امپریالیستی باعث شاخ به شاخ شدن استثمارگران شده، ممکن نیست روزی این کشور ها منافع ایالات متحده را در آسیا تهدید نکنند و به این خاطر بعد از فروپاشی اتحاد شوروی تلاش مستمر امریکا درین بود تا این منطقه در قلب آسیا را به کنترول خود در آورد و بالاخره به این هدف دست یافت. حضور نیرو های امریکایی درین منطقه، چین و روسیه را بر آن داشت تا در پیمان شانگهای متحد شوند و تلاش دارند پای هندوستان را نیز به آن بکشند. متقابلاً امریکا با تلاش و دادن امتیاز کوشش می کند که هندوستان را ازین معادله خارج سازد.

به این ترتیب استقرار پایگاه های ایالات متحده در افغانستان به خاطر پاسخ گفتن به آخرین و جدی ترین خواست های امریکا می باشد و بی تردید حکم حیاتی برایش دارد و امریکا زمانی ازین منطقه خواهد رفت که  یا مجبور به رفتن شود و یا در امیال امپریالیستی اش تغییر به وجود آید. چیزی که اولی اش ممکن و دومی اش نا ممکن به نظر می رسد.

خلیلزاد این جمله را تصادفی و یا تشریفاتی بیان نکرده است، بلکه از  روی منافع جهانی و مخصوصاً آسیایی امریکا گفته است و به دوستان و همفکرانش در افغانستان بصورت مستقیم بیان داشته که تا امریکا و آسیا است، ما در کشور تان حضور داریم و جای تشویش برای تان وجود ندارد.

تا زمانیکه آخرین قطرات نفت خاور میانه و نفت و گاز آسیای میانه توسط امریکایی ها مکیده نشود، ممکن نیست از افغانستان بیرون بروند و به این خاطر شب و روز تلاش می نمایند، تا میدان های هوایی بگرام و قندهار را به پایگاه های بزرگ دایمی شان مبدل سازند. اشتغال این همه کارگر درین میدان ها  و توسعه سفارت امریکا در کابل این را واضح می سازد که امریکا به این خاطر نیامده است که زود بر گردد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد