نشریه پیشرو

سیاسی ـ اجتماعی ـ فرهنگی مدیر مسوول نورانی

نشریه پیشرو

سیاسی ـ اجتماعی ـ فرهنگی مدیر مسوول نورانی

مشت نمونه ی خروار

دولت افغانستان و سی درصد قدرت:

اخیراً منابع اطلاعاتی امریکا اعلان کردند که دولت افغانستان فقط بر سی در صد خاک افغانستان تسلط دارد. این حرف تازه ای نیست و همه از میزان قدرت دولت کابل می دانند. زیرا تعدادی از والی ها و ولسوالان نه تنها مطیع دولت نیستند که خود برای حزب و تنظیم شان کار می کنند و ولایت و ولسوالی را تیول خود قرار داده، هر چه دل شان می خواهند، انجام می دهند. طالبان، جنگسالاران، بزرگان قومی و قبیلوی قدرت اصلی را در اختیار دارند و چون مردم می دانند که دولت فاسد است، لذا برای حل مشکلات شان به دولت رجوع نمی کنند. امریکایی ها می خواهند با این اعلان خود را برائت بدهند اما در حالیکه بسیاری از اعمال آنهاست که مردم را در ضدیت قرار داده و چون مردم می دانند که قدرت اصلی نظامی و غیر نظامی را آنان در اختیار دارند، چنین اعلانی نمی تواند آنان را برائت بدهد. وقتی شبانه به خانه های مردم می روند، بمباران می کنند و به گلوله می بندند و کسی هم نمی تواند در برابر شان حرفی بزند، خود به خود همه آنان را مسوول اصلی این وضعیت می دانند.

پاک کاری مواد مخدر:

دولت افغانستان با اعلان لستی از فعالیت های ضد مواد مخدر و دستگیری قاچاقچیان، باز هم قادر نشده از افزایش تولید و قاچاق مواد مخدر در افغانستان جلوگیری کند. امسال قرار است چهار ولسوالی و مرکز ولایت هلمند از کشت کوکنار پاک شوند و قوایی هم به این منظور به آن ولایت فرستاده شده است. این قوا که باید ولسوالی های نادعلی، ناوه، مارجه، گرشک و لشکرگاه را از وجود کوکنار پاک کند، شیوه کار و تصمیم گیری آن با مخالفت والی هلمند رو به رو شد و بدین خاطر از سمتش سبکدوش شد. این پاک کاری در دو ولسوالی نادعلی و ناوه که درگیری در آن نسبت به سایر ولسوالی ها کمتر است، با این تصمیم درین ولایت زمینه ی نفوذ طالبان را بیشتر می سازد، زیرا دولت در مناطق زیر نفوذ طالبان اقدام کرده نمی تواند، فشار به این ولسوالی های نسبتا آرام را افزایش می دهد.

طالبان و شبکه های مخابراتی:

 طالبان اخطار دادند که اگر فعالیت شبانه این شبکه ها در مناطقی تحت کنترل شان متوقف نشود، آنتن های این شبکه ها را نابود خواهند کرد. و به دنبال این اعلان مهلت سه روزه به شبکه های مخابراتی دادند اما شبکه ها توجهی به آن نکرد، طالبان چند آنتن را در ولایت قندهار منهدم ساختند. شبکه ها تلاش دارد تا راهی برای حل این مشکل پیدا کنند و شاید جزیه و باج دادن این مشکل را در آینده حل بسازد، در غیر آن خسارات بزرگی متوجه این دستگاه ها خواهد شد.

افزایش 300 افغانی در معاش:

باز هم گفته می شود که سه صد افغانی بر معاش کارمندان دولتی در سال1387 افزوده خواهد شد و این افزایش سر از ماه میزان سال آینده عملی می گردد. در حقیقت این افزایش 150 افغانی  است اما وزارت مالیه به خاطریکه نشان دهد افزایش کم نیست آنرا 300 افغانی سر از ماه میزان اعلان می کند. این افزایش 300 افغانی در حالی صورت می گیرد که قیمت بسیاری از اجناس در 3 ماه گذشته میان 60 تا 120 در صد افزایش یافته است و بدین صورت افزایش در معاش، چیزی جز خاک زدن به چشم کارمندان بیچاره نیست. در حالیکه معاش افراد اردو و امنیت ملی از 50 تا 75 در صد افزایش می یابد.

تل سیاه بازهم قربانی گرفت:

تل سیاه یکی از اردوگاه های هتلری ایران است که برای مهاجران افغان در استان سیستان و بلوچستان ساخته شده است. درین اردوگاه یا زندان مخوف که نشانی از انسانیت، وجدان و شرف انسانی نزد محافظان آن دیده نمی شود، افغان ها را از شهرها دستگیر و به این اردوگاه می آورند و بعد از نگهداشتن چندین شب با تحقیر و توهین، لت و کوب و گرسنه نگهداشتن، رد مرز می کنند. حاکمان رژیم آخندی ایران می توانند این کار را نکنند و بعد از دستگیری افغان ها را به این جهنم نیاورند، اما چون از شکنجه افغانها لذت میبرند، لذا آنهارا درین شبهای سرد نگه میدارند تا از زجر افغانها لذت ببرند. اخیراً 1800 تن از مهاجران افغان را از پل ابریشم به شهر زرنج رد مرز کردند و همه می گفتند که 4 نفر در تل سیاه به اثر اعتصاب غذایی جان باختند و این مسئله نتوانست انعکاس گسترده در مطبوعات پایتخت بیابد که اکثراً زیر تاثیر ایران قرار دارند و تلاش می کنند از افشای چنین  مسایلی جلوگیری کنند.

حل گوسفندی:

 بعد از آنکه ملیشه های دوستم، اکبر بای را لت و کوب کردند و څارنوال اعلان کرد که وظیفه پوقانه ای دوستم را در قوای نظامی به حالت تعلیق در می آورد و او را به تحقیق می کشاند و بعد از آنکه زور څارنوال به این کار نکشید و فرستاده څارنوال از سوی افراد دوستم توهین و تحقیر شد و حتی کاغذ ارسالی څارنوال را هم نگرفتند، بار دیگر جرگه ای  از شمال آمد و خواست تا این مساله را از مجرای غیر قانونی حل بسازد و چنانچه زمانی دین محمد جرئت با آوردن گوسفندی به خانه لوی څارنوال مشکل را حل کرد، این بار اطرافیان دوستم هم این کار را کردند، اما اکبر بای تهدید کرد که اگر این کار صورت بگیرد او از افغانستان خارج و از تابعیت خود دست برخواهد داشت. گر چه کرزی بعداً گفت که این کار را باید څارنوال از راه قانونی به پیش برد.

شعار یک و نیم هزار متری:

اخیراً شورای متحد ملی شعار یک ونیم هزار متری قانونمند شدن حضور نیروهای خارجی در افغانستان را نوشته و طی تظاهراتی آن را در کابل نمایش دادند. این در حالی است که نیروهای خارجی در هیچ کشوری حاضر به پذیرش قانونمندی های آن کشور نبوده و اگر قرار است که این نیروها با پایگاه هایی که گرفته اند در دراز مدت باقی بمانند و زمان حضور شان معین گردد، فکر نمی شود که آنها به چنین پیشنهادی تن بدهند. آنها روزی که به افغانستان آمدند از کسی اجازه نگرفتند و امروز هم ضرورتی به چنین قیدی ندارند و می دانند که هر چه بکنند دست شان آزاد است و این تظاهرات ها شاخ بروت شان را کج نمی تواند.

بانکی مون، عاشق امریکا:

 بان کی مون سرمنشی ملل متحد اخیراً به آژانس خبری نووستی گفته است که به نظرش جهان به رهبری ایالات متحده امریکا نیاز دارد و ملل متحد دوستی بهتر از امریکا ندارد. او که از ابتدای فعالیتهایش در سازمان ملل متحد به دوستی و روابط نزدیک با امریکا شهرت داشت، به عشق خود از زمان کودکی نسبت به امریکا اعتراف کرده است. وی می گوید که از کودکی به امریکا و اهداف انسان دوستانه ی این کشور عشق ورزیده است و این سربازان امریکایی بودند که کشورش را از تهاجم کمونیستها نجات دادند و نسبت به او بسیار مهربان و پر لطف هستند.

این دوستی وعشق سرمنشی سازمان ملل نسبت به امریکاست که عاشقان دیگر را هر روز با تظاهرات به دروازه نمایندگی آن در کابل میکشاند ورنه آقای بانکی مون این را می داند که وعده های امریکا برای مردم افغانستان جز بدبختی تا حال چیزی نیاورده است و در عراق خودش شاهد بود که چه وضعیتی پیش آمده که در جریان صحبتش با فیر راکت چنان او را پروت دادند که نزدیک بود در زیر همان میز خطابه با عشق امریکا در دل، جایگاه ابدی خود را پیدا کند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد